سابقه ي هزارساله ي علوم پايه درکاشان(2
سابقه ي هزارساله ي علوم پايه درکاشان(2
سابقه ي هزارساله ي علوم پايه درکاشان(2
نويسنده:محمدمشهدي نوش آبادي
سابقه ي چندصد ساله ي دانش رياضي در کاشان
دانش رياضي به عنوان دانش پايه از دوره سلجوقي در کاشان رواج داشت و رياضي دانان زيادي در اين شهر به ظهور رسيدند، به جز عزيزالدين کاشي باني مدرسه ي عزيزيه که در رياضيات صاحب نظر بود و پيش تر، از آن ياد شده، چند رياضي دان بزرگ ديگر در اين شهر ظهور کرده اند که مشهورترين آنها غياث الدين جمشيد، معين الدين و عمادالدين يحيي کاشي هستند.
آثار يحيي بن احمد در رياضي عبارتند از: «الاعداد والاوفاق» که شرح وترجمه اي است از کتاب الوفق التام اثر عزالدين زنجاني(تهراني، ج2، ص233)؛«الايضاح المقاصد در قواعد کلي حساب»، «هندسه و جبرو مقابله استدلالي» که برحسب خواهش خواجه غياث الدين محمدبن خواجه رشيد تاليف نموده است. (نراقي، همان)؛ «لباب الحساب» حاوي يک مقدمه و دو مقاله که آن را در سال 744 به نام مجدالدين کاشي تاليف نموده است(تهراني، ج18، ص279).
از آثار او در موسيقي شرحي است بر کتاب «الادوار» تاليف صفي الدين ارموي(وفات693) که به دستور شيخ ابوسعيد اينجو به اتمام رسانده است.(ستوده، ج1،ص282)؛ شرح «مفتاح العلوم» و حاشيه بر «آداب مناظره محمدبن اشرف سمرقندي»(وفات600) از ديگر آثار اوست.
همچنين از اولاد عمادالدين بن يحيي کاشي، رساله ي فاضلانه اي در زايچه ي طالع اميرزاده، رستم بهادر، برجامانده است(نراقي، همان)
غياث الدين از همان اوان جواني به تصنيف و تحقيق مشغول شد، چنانکه خود اشاره مي کند در سال 809 و 810 هجري در کاشان سه خسوف رصد کرده است. وي همچنين به تصحيح زيج ايلخاني همت گماشت که توسط خواجه نصيرالدين طوسي تدوين يافته بود و نتيجه ي اعمال رصدي که در کاشان براي تصحيح اين زيج انجام داده بود، در زيجي مدون ساخت و به مناسبت شهرت شاهرخ آن را زيج خاقاني نام نهاد و تقديم الغ بيک، فرزند وي کرد.(محيط طباطبايي، ص6)
در سال 818 آلت رصد تازه اي به نام«طبق المناطق» اختراع نمودو درباره ي عملکرد آن وبراي يک آلت ديگري که پيش از آن به نام «لوح اتصالات» براي برخي اعمال رصدي ساخته بود، رساله ي جامع و مفيدي موسوم به «نزهه الحقايق» نوشت.(همان، ص7)
در سال 823 الغ بيک در صدد بناي رصدخانه سمرقند برآمد(حافظ ابرو، ص844) از اينرو کاشي به همراه معين الدين منجم که از ديگر رياضي دانان کاشي بود، به درخواست الغ بيک راهي سمرقند شد وي که به قول مؤلف حبيب السير در عالم هيأت و رياضي و فن نجوم عديل و نظير نداشت.(خواند مير، ج4، ص21) مورد توجه الغ بيک قرار گرفت وبه تحقيق و تتبع و بناي رصدخانه همت گماشت اما مرگ زود هنگام او که به سال 732 روي داد دانش پروران و عالمان را به سوگ نشاند.
تحقيقات کاشاني قرن ها بعد مورد توجه رياضي دانان غربي قرار گرفت. هانکل از رياضي دانان غربي در مورد حل معادله ي درجه سوم توسط وي مي نويسد: «اين نخستين روش محاسبه ي تقريبي است که در تاريخ رياضيات بدان برمي خوريم.» واضافه مي کند که اين روش از حيث دقت و ظرافت دست کمي از روشهايي که دويست سال بعد در مغرب زمين متداول شد، ندارد.(قرباني، ص14)
همچنين رياضي دان غربي ديگري معتقد است که اگر رساله ي محيطيه ي او به دست رياضي دانان معاصر وي که در مغرب زمين مي زيستند رسيده بود، از آن پس مردم مغرب زمين از بعضي منازعات و تأليفات شرم آور درباره اندازه گيري دايره(=محاسبه ي عدد پي)بي نياز مي شدند(همان،ص15)
کاشاني آثار ديگري نيز در رياضيات دارد که شهرت جهاني دارند. اين آثار عبارتند از: مفتاح الحساب، رساله ي محيطيه، رساله ي وتر و جيب.
به جز علوم رياضي و نجوم غياث الدين دانش هاي ديگري مانند موسيقي را نيز آزموده و دراين باره نبوغ خود را به رخ صاحب نظران مي کشيده است.(شهرياري، صص206و 205)
اين سنت در نسل هاي بعدي اين خاندان نيز ادامه يافته است زيرا پس از غياث الدين نيز خواهرزاده ي وي معين الدين کاشي و سه فرزند معين الدين يعني منصور کاشي و غياث الدين جمشيد ثاني و محمدبن معين الدين درشمار رياضي دانان ياد شده اند. بارتلد روسي در اين باره مي نويسد: «معلوم ميشود بعد از وفات اين شخص(معين الدين) يک مکتب فلسفي از او به يادگار مانده زيرا بين هيأت شناسان و فلاسفه ي بعدي نام فرزند وي، منصور کاشي و شاگرد وي، عبدالعلي بيرجندي، ذکرشده است.»ضمن آن که از دو فرزندش غياث الدين ثاني و محمدبن معين الدين اثري در نجوم به نام زايچه ي طالع سلطان حسين ميرزا بايقرا به جاي مانده است.(نراقي، صص84- 82)
در همين دوران يعني آغاز سده ي دهم از رياضي دان کاشي ديگري نيز نام برده شده است. وي که ابوالحسن محمدبن احمدکاشي خضري نام دارد، در 928 هجري وفات يافته است.(معيني، ص16)
ظهور چند نسل برجسته از نوابغ رياضي از عمادالدين يحيي تا غياث الدين جمشيد ثاني در کاشان از وجود مراکز و مدارس علمي در شهر خبر مي دهد که به علوم رياضي و نجوم مي پرداخته اند. به ويژه آنکه برخي از آثار مشهور غياث الدين پيش از عزيمتش به سمرقند در کاشان تأليف شده است.
اشاره اي که غياث الدين جمشيد در نامه ي خود به مدرسه ي لطيفيه مي کند، برخي از محققان مانند محيط طباطبايي و حسن نراقي را برآن داشته تا غياث الدين را يکي از استادان اين مدرسه بدانند(نراقي، تاريخ اجتماعي،ص82)
به هر حال مسلماً مراکز علمي و مدارسي در اين دوره در کاشان بوده است که علوم رياضي و نجوم در آن به شکل تخصصي تدريش مي شده است تا دريک دوره ازميان آنان نوابغي مانند غياث الدين و معين الدين ظهور کنند.
رياضي دان و منجم کاشي ديگردر عصر ايلخاني حکيم باباافضل کاشاني است. اين دانشمند و عارف عاليقدر که در حکمت و عرفان و ادب فارسي جايگاه والايي دارد، در علوم نجوم ورياضي نيز صاحب اثر است و حتي محمدمحاسب استاد رياضي خواجه نصيرالدين طوسي در نزد وي شاگردي کرده است.
دانش شيمي و صنعت کاشي هاي زرين فام
اگر هنرمند کاشاني چرخ کوزه گري را هفت هزار سال پيش در سيلک به کاربرد و پس ازگذشت قرنها با نقاشي و صورتگري بر روي سفال، آن را به کمال مي رساند، در دوره اسلامي نيز از کاشان به عنوان مرکز هنر سفالگري لعاب دار ياد شده است.
چنانکه اين هنر در سده ي هفتم به اوج خود رسيد و زيباترين سفال هاي لعاب دار و منقوش که امروزه زينت بخش
موزه هاي جهان است، در کاشان ساخته شد. از جمله گلدان مشبکي که به عنوان شاهکار بي نظير سفال سازي ايران در موزه ي متروپولتين نيويورک نگهداري مي شود.(نراقي، تاريخ...ص191-205)
همچنين در همين دوران کاشان مرکز کاشي سازي ايران بود ويکي از زيباترين محراب هاي کاشي جهان در اين شهر ساخته شد. اين هنر که با هنرهاي ديگري همچون معماري، سفال گري، نقاشي و خطاطي نيز درآميخته بود با هنرمندي چند نسل از يک خانواده ي کاشاني معروف به خاندان ابوطاهر به اوج اعتلاي خود رسيد و امروزه تاريخ هنر کاشي در جهان با نام اين خاندان قرين است. در واقع محمدبن ابي طاهر و فرزندش علي بن محمد و نوادگانش يوسف بن علي و ابوالقاسم عبدالله بن علي از آغاز سده ي هفتم تا اواسط سده ي هشتم حدود يکصد و پنجاه سال در صنعت کاشي سازي جهان آقايي مي کردند. از ابوالقاسم بن علي رساله اي نيز در مورد فن کاشي سازي کشف و توسط خاورشناسان منتشر شده است.
اين کتاب که «عرايس الجواهر و نفايس الاطاليب»نام دارد، سنگ هاي معدني و فلزات و گوهرها و انواع عطرها و صنعت کاشي سازي نوشته شده است.
دراين کتاب جمال الدين در مورد چگونگي ساخت کاشي هاي مينايي و دستورات فني آن و تجزيه و تحليل و شناسايي مواد معدني و شيميايي توضيح داده است. هنرشناسان و محققان اين کتاب را با ارزش تلقي نموده اند زيرا تاريخ و رموز فني ظروف سفالي و کاشي سازي را که سربسته و مجهول بود به خوبي روشن ساخته است. در کنار خاندان، نام هنرمندان ديگري همچون ابوزيد به چشم مي خورد.(همان، صص205-212و کاربوني و...ص7-11)
محراب هاي زيبايي که به دست اين خاندان ساخته شده، اکنون زينت بخش موزه هاي مختلف اروپا، آمريکا و ايران است. در اواخر دوره ي مغولي و تيموري هنرمندان کاشي به سمتي کاشي هاي معرق يا موزائيک روي آوردند که هم اکنون نيز تعدادي از اين آثار در شهر وجود دارد. از جمله منبر بي نظير کاشي معرق مسجد ميرعماد که سازنده ي آن، استاد حيدر کاشي تراش است.(نراقي، همان، صص212-213)
1-اصفهاني، محمدحافظ، سه رساله در اختراعات صنعتي، ساعت، آسيا، دستگاه روغن کشي، نتيجه الدوله، تصحيح تقي بينش، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1350.
2-حافظ ابرو، زبده التواريخ، تهران، تهراني، آقابزرگ، الذريعه، دارالضواء[بي تا]،بيروت.
3- خواندمير، حبيب السير، زير نظر دکتر دبير سياقي، چاپ سوم، خيام، تهران،1362.
4- راوندي، محمدبن علي، راحه الصدور، به سعي و اهتمام محمداقبال، چاپ دوم، اميرکبير،1364.
5- ستوده، حسينعلي، تاريخ آل مظفر، تهران، 1346.
6- شهرياري،پرويز، غياث الدين جمشيد کاشاني، شرکت انتشارات فني ايران، تهران، 1377.
7- شهشهاني، حسين، وقف نامه ي مسجد ميرعماد، مجله ايران زمين، جلد پنجم، کاشان.
8- طيار مراغه اي، محمود، مدارس علميه ي کاشان، مجله ميراث جاويدان، سال ششم، شماره دوم، 1377.
9- قرباني، ابوالقاسم، کاشاني نامه(تحقيق در احوال غياث الدين جمشيد کاشاني)، دانشگاه تهران، 1350.
10- کاربوني، استفانو؛ ماسويا، توموکو، ترجمه مهناز شايسته فر، چاپ اول، مؤسسه مطالعات هنر، تهران، 1374.
11- کلانتر ضرابي، عبدالرحيم، تاريخ کاشان(مرآه القاسان)، به کوشش ايرج افشار، همراه با يادداشت هايي از الهيار صالح، ابن سينا، تهران، 1314.
12- گيرشمن، رومن، ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمدمعين، چاپ دهم، علمي فرهنگي، تهران، 1374.
13- محيط طباطبايي، محمد«غياث الدين جمشيد» مجله آموزش وپرورش، سال دهم، شماره سوم، خرداد 1379.
14- معيني، محسن، نيم نگاهي به کاشان و بزرگان آن، مجله کاشان شناخت، سال اول، شماره اول، 1384.
15- نخجواني، هندوشاه، تجارب السلف، تصحيح عباس اقبال آشتياني، چاپ سوم، طهوري، تهران1375.
16- نراقي، حسن، تاريخ اجتماعي کاشان،چاپ دوم، علمي فرهنگي، تهران، 1365.
17- نراقي، حسن، آثار تاريخي کاشان و نطنز، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، تهران، 1374.
نشريه ثريا،تابستان و پاييز 88.
دانش رياضي به عنوان دانش پايه از دوره سلجوقي در کاشان رواج داشت و رياضي دانان زيادي در اين شهر به ظهور رسيدند، به جز عزيزالدين کاشي باني مدرسه ي عزيزيه که در رياضيات صاحب نظر بود و پيش تر، از آن ياد شده، چند رياضي دان بزرگ ديگر در اين شهر ظهور کرده اند که مشهورترين آنها غياث الدين جمشيد، معين الدين و عمادالدين يحيي کاشي هستند.
عمادالدين يحيي بن احمدکاشي(وفات766)
آثار يحيي بن احمد در رياضي عبارتند از: «الاعداد والاوفاق» که شرح وترجمه اي است از کتاب الوفق التام اثر عزالدين زنجاني(تهراني، ج2، ص233)؛«الايضاح المقاصد در قواعد کلي حساب»، «هندسه و جبرو مقابله استدلالي» که برحسب خواهش خواجه غياث الدين محمدبن خواجه رشيد تاليف نموده است. (نراقي، همان)؛ «لباب الحساب» حاوي يک مقدمه و دو مقاله که آن را در سال 744 به نام مجدالدين کاشي تاليف نموده است(تهراني، ج18، ص279).
از آثار او در موسيقي شرحي است بر کتاب «الادوار» تاليف صفي الدين ارموي(وفات693) که به دستور شيخ ابوسعيد اينجو به اتمام رسانده است.(ستوده، ج1،ص282)؛ شرح «مفتاح العلوم» و حاشيه بر «آداب مناظره محمدبن اشرف سمرقندي»(وفات600) از ديگر آثار اوست.
همچنين از اولاد عمادالدين بن يحيي کاشي، رساله ي فاضلانه اي در زايچه ي طالع اميرزاده، رستم بهادر، برجامانده است(نراقي، همان)
غياث الدين جمشيد کاشاني(وفات، 832)
غياث الدين از همان اوان جواني به تصنيف و تحقيق مشغول شد، چنانکه خود اشاره مي کند در سال 809 و 810 هجري در کاشان سه خسوف رصد کرده است. وي همچنين به تصحيح زيج ايلخاني همت گماشت که توسط خواجه نصيرالدين طوسي تدوين يافته بود و نتيجه ي اعمال رصدي که در کاشان براي تصحيح اين زيج انجام داده بود، در زيجي مدون ساخت و به مناسبت شهرت شاهرخ آن را زيج خاقاني نام نهاد و تقديم الغ بيک، فرزند وي کرد.(محيط طباطبايي، ص6)
در سال 818 آلت رصد تازه اي به نام«طبق المناطق» اختراع نمودو درباره ي عملکرد آن وبراي يک آلت ديگري که پيش از آن به نام «لوح اتصالات» براي برخي اعمال رصدي ساخته بود، رساله ي جامع و مفيدي موسوم به «نزهه الحقايق» نوشت.(همان، ص7)
در سال 823 الغ بيک در صدد بناي رصدخانه سمرقند برآمد(حافظ ابرو، ص844) از اينرو کاشي به همراه معين الدين منجم که از ديگر رياضي دانان کاشي بود، به درخواست الغ بيک راهي سمرقند شد وي که به قول مؤلف حبيب السير در عالم هيأت و رياضي و فن نجوم عديل و نظير نداشت.(خواند مير، ج4، ص21) مورد توجه الغ بيک قرار گرفت وبه تحقيق و تتبع و بناي رصدخانه همت گماشت اما مرگ زود هنگام او که به سال 732 روي داد دانش پروران و عالمان را به سوگ نشاند.
تحقيقات کاشاني قرن ها بعد مورد توجه رياضي دانان غربي قرار گرفت. هانکل از رياضي دانان غربي در مورد حل معادله ي درجه سوم توسط وي مي نويسد: «اين نخستين روش محاسبه ي تقريبي است که در تاريخ رياضيات بدان برمي خوريم.» واضافه مي کند که اين روش از حيث دقت و ظرافت دست کمي از روشهايي که دويست سال بعد در مغرب زمين متداول شد، ندارد.(قرباني، ص14)
همچنين رياضي دان غربي ديگري معتقد است که اگر رساله ي محيطيه ي او به دست رياضي دانان معاصر وي که در مغرب زمين مي زيستند رسيده بود، از آن پس مردم مغرب زمين از بعضي منازعات و تأليفات شرم آور درباره اندازه گيري دايره(=محاسبه ي عدد پي)بي نياز مي شدند(همان،ص15)
کاشاني آثار ديگري نيز در رياضيات دارد که شهرت جهاني دارند. اين آثار عبارتند از: مفتاح الحساب، رساله ي محيطيه، رساله ي وتر و جيب.
به جز علوم رياضي و نجوم غياث الدين دانش هاي ديگري مانند موسيقي را نيز آزموده و دراين باره نبوغ خود را به رخ صاحب نظران مي کشيده است.(شهرياري، صص206و 205)
معين الدين کاشي
مکتب رياضي کاشان
اين سنت در نسل هاي بعدي اين خاندان نيز ادامه يافته است زيرا پس از غياث الدين نيز خواهرزاده ي وي معين الدين کاشي و سه فرزند معين الدين يعني منصور کاشي و غياث الدين جمشيد ثاني و محمدبن معين الدين درشمار رياضي دانان ياد شده اند. بارتلد روسي در اين باره مي نويسد: «معلوم ميشود بعد از وفات اين شخص(معين الدين) يک مکتب فلسفي از او به يادگار مانده زيرا بين هيأت شناسان و فلاسفه ي بعدي نام فرزند وي، منصور کاشي و شاگرد وي، عبدالعلي بيرجندي، ذکرشده است.»ضمن آن که از دو فرزندش غياث الدين ثاني و محمدبن معين الدين اثري در نجوم به نام زايچه ي طالع سلطان حسين ميرزا بايقرا به جاي مانده است.(نراقي، صص84- 82)
در همين دوران يعني آغاز سده ي دهم از رياضي دان کاشي ديگري نيز نام برده شده است. وي که ابوالحسن محمدبن احمدکاشي خضري نام دارد، در 928 هجري وفات يافته است.(معيني، ص16)
ظهور چند نسل برجسته از نوابغ رياضي از عمادالدين يحيي تا غياث الدين جمشيد ثاني در کاشان از وجود مراکز و مدارس علمي در شهر خبر مي دهد که به علوم رياضي و نجوم مي پرداخته اند. به ويژه آنکه برخي از آثار مشهور غياث الدين پيش از عزيمتش به سمرقند در کاشان تأليف شده است.
اشاره اي که غياث الدين جمشيد در نامه ي خود به مدرسه ي لطيفيه مي کند، برخي از محققان مانند محيط طباطبايي و حسن نراقي را برآن داشته تا غياث الدين را يکي از استادان اين مدرسه بدانند(نراقي، تاريخ اجتماعي،ص82)
به هر حال مسلماً مراکز علمي و مدارسي در اين دوره در کاشان بوده است که علوم رياضي و نجوم در آن به شکل تخصصي تدريش مي شده است تا دريک دوره ازميان آنان نوابغي مانند غياث الدين و معين الدين ظهور کنند.
رياضي دان و منجم کاشي ديگردر عصر ايلخاني حکيم باباافضل کاشاني است. اين دانشمند و عارف عاليقدر که در حکمت و عرفان و ادب فارسي جايگاه والايي دارد، در علوم نجوم ورياضي نيز صاحب اثر است و حتي محمدمحاسب استاد رياضي خواجه نصيرالدين طوسي در نزد وي شاگردي کرده است.
دانش شيمي و صنعت کاشي هاي زرين فام
اگر هنرمند کاشاني چرخ کوزه گري را هفت هزار سال پيش در سيلک به کاربرد و پس ازگذشت قرنها با نقاشي و صورتگري بر روي سفال، آن را به کمال مي رساند، در دوره اسلامي نيز از کاشان به عنوان مرکز هنر سفالگري لعاب دار ياد شده است.
چنانکه اين هنر در سده ي هفتم به اوج خود رسيد و زيباترين سفال هاي لعاب دار و منقوش که امروزه زينت بخش
موزه هاي جهان است، در کاشان ساخته شد. از جمله گلدان مشبکي که به عنوان شاهکار بي نظير سفال سازي ايران در موزه ي متروپولتين نيويورک نگهداري مي شود.(نراقي، تاريخ...ص191-205)
همچنين در همين دوران کاشان مرکز کاشي سازي ايران بود ويکي از زيباترين محراب هاي کاشي جهان در اين شهر ساخته شد. اين هنر که با هنرهاي ديگري همچون معماري، سفال گري، نقاشي و خطاطي نيز درآميخته بود با هنرمندي چند نسل از يک خانواده ي کاشاني معروف به خاندان ابوطاهر به اوج اعتلاي خود رسيد و امروزه تاريخ هنر کاشي در جهان با نام اين خاندان قرين است. در واقع محمدبن ابي طاهر و فرزندش علي بن محمد و نوادگانش يوسف بن علي و ابوالقاسم عبدالله بن علي از آغاز سده ي هفتم تا اواسط سده ي هشتم حدود يکصد و پنجاه سال در صنعت کاشي سازي جهان آقايي مي کردند. از ابوالقاسم بن علي رساله اي نيز در مورد فن کاشي سازي کشف و توسط خاورشناسان منتشر شده است.
اين کتاب که «عرايس الجواهر و نفايس الاطاليب»نام دارد، سنگ هاي معدني و فلزات و گوهرها و انواع عطرها و صنعت کاشي سازي نوشته شده است.
دراين کتاب جمال الدين در مورد چگونگي ساخت کاشي هاي مينايي و دستورات فني آن و تجزيه و تحليل و شناسايي مواد معدني و شيميايي توضيح داده است. هنرشناسان و محققان اين کتاب را با ارزش تلقي نموده اند زيرا تاريخ و رموز فني ظروف سفالي و کاشي سازي را که سربسته و مجهول بود به خوبي روشن ساخته است. در کنار خاندان، نام هنرمندان ديگري همچون ابوزيد به چشم مي خورد.(همان، صص205-212و کاربوني و...ص7-11)
محراب هاي زيبايي که به دست اين خاندان ساخته شده، اکنون زينت بخش موزه هاي مختلف اروپا، آمريکا و ايران است. در اواخر دوره ي مغولي و تيموري هنرمندان کاشي به سمتي کاشي هاي معرق يا موزائيک روي آوردند که هم اکنون نيز تعدادي از اين آثار در شهر وجود دارد. از جمله منبر بي نظير کاشي معرق مسجد ميرعماد که سازنده ي آن، استاد حيدر کاشي تراش است.(نراقي، همان، صص212-213)
جمع بندي
پی نوشت ها :
* عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم آذربايجان
برخي از ماخذ:1-اصفهاني، محمدحافظ، سه رساله در اختراعات صنعتي، ساعت، آسيا، دستگاه روغن کشي، نتيجه الدوله، تصحيح تقي بينش، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1350.
2-حافظ ابرو، زبده التواريخ، تهران، تهراني، آقابزرگ، الذريعه، دارالضواء[بي تا]،بيروت.
3- خواندمير، حبيب السير، زير نظر دکتر دبير سياقي، چاپ سوم، خيام، تهران،1362.
4- راوندي، محمدبن علي، راحه الصدور، به سعي و اهتمام محمداقبال، چاپ دوم، اميرکبير،1364.
5- ستوده، حسينعلي، تاريخ آل مظفر، تهران، 1346.
6- شهرياري،پرويز، غياث الدين جمشيد کاشاني، شرکت انتشارات فني ايران، تهران، 1377.
7- شهشهاني، حسين، وقف نامه ي مسجد ميرعماد، مجله ايران زمين، جلد پنجم، کاشان.
8- طيار مراغه اي، محمود، مدارس علميه ي کاشان، مجله ميراث جاويدان، سال ششم، شماره دوم، 1377.
9- قرباني، ابوالقاسم، کاشاني نامه(تحقيق در احوال غياث الدين جمشيد کاشاني)، دانشگاه تهران، 1350.
10- کاربوني، استفانو؛ ماسويا، توموکو، ترجمه مهناز شايسته فر، چاپ اول، مؤسسه مطالعات هنر، تهران، 1374.
11- کلانتر ضرابي، عبدالرحيم، تاريخ کاشان(مرآه القاسان)، به کوشش ايرج افشار، همراه با يادداشت هايي از الهيار صالح، ابن سينا، تهران، 1314.
12- گيرشمن، رومن، ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمدمعين، چاپ دهم، علمي فرهنگي، تهران، 1374.
13- محيط طباطبايي، محمد«غياث الدين جمشيد» مجله آموزش وپرورش، سال دهم، شماره سوم، خرداد 1379.
14- معيني، محسن، نيم نگاهي به کاشان و بزرگان آن، مجله کاشان شناخت، سال اول، شماره اول، 1384.
15- نخجواني، هندوشاه، تجارب السلف، تصحيح عباس اقبال آشتياني، چاپ سوم، طهوري، تهران1375.
16- نراقي، حسن، تاريخ اجتماعي کاشان،چاپ دوم، علمي فرهنگي، تهران، 1365.
17- نراقي، حسن، آثار تاريخي کاشان و نطنز، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، تهران، 1374.
نشريه ثريا،تابستان و پاييز 88.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}